چند نکته برای مسافر کوچولو 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

چند نکته برای مسافر کوچکی که دیروز چهارشنبه چهاردهم فروردین سال یکهزار و سیصد و نود و دوی کوچ خورشیدی ساعت حدود سه و بیست دقیقه ی عصر پای بر دنیای زندگی من در این کره ی گردنده نهاده است:

خـــــــــــــــــــــــــــوش آمدی

و

- چنانچه توانستی مرا ببخش چون شایستگی میزبانیت را نداشتم و با این حال پذیرای تو در این جهان باورنکردنی شدم.

- چنانچه توانستی مرا ببخش اگر نامی که برایت برگزیده ام چندان دلپسندت نبود.

- تو را بسیار دوست می دارم و این هنر نیست چون مجری ساده ی قانون طبیعتم ولی چنانچه تو مرا در کهنسالی دوست بداری، بسی انسانی و اخلاقی خواهد بود چرا که شاید قانونی جز قانون ضعیف انسان و اخلاق بر تو حکم نرانده است.

- به جرئت می گویم که پس از پیمودن راه های بیشمار و تجارب گوناگون فکری، بدین نتیجه دست یافته ام که تنها دو چیز در این جهان، به حق شایسته ی ستایش اند:

عشق و خِرَد

که بر خلاف ظاهر، هرگز در آنها تناقضی نیست و تمام فضیلت ها و شایستگی های انسانی را می توان از این دو نتیجه گرفت.

پس اگر خواهان تجربه ای شایان اتکا در زندگی هستی؛ اینان را از من پذیرا باش تا آنگاه که شاید خود به تجربه ای زیباتر، والاتر و از آن خویش دست یابی..


برچسب‌ها: نکته های زندگی
[ پنج شنبه 15 فروردين 1392 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد
درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب